هست شب
هست شب، یک شب دم کرده و خاک
رنگ رخ باخته است .
باد - نو باوه ی ابر - از بر کوه
سوی من تاخته است .
***
هست شب، همچو ورم کرده تنی گرم در استاده هوا
هم ازین روست نمی بیند اگر گمشده یی راهش را .
با تنش گرم،بیابان دراز
مرده را ماند در گورش تنگ -
به دل سوخته من ماند .
به تنم خسته، که می سوزد از هیبت تب ،
هست شب . آری شب
{نیما یوشیج}
نظرات شما عزیزان:
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
سایت علمی و تفریحی
و آدرس
www.civilbax.loxblog.com
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.